مدرن مدیا

یک اتاق هتل در مرکز رم به عنوان محیطی برای دو زن جوان و تازه آشنا شده است تا یک ماجراجویی جدید را تجربه کنند که این رویداد روح آنها را تحت تأثیر قرار می دهد و بعد از آن دستخوش تغییراتی میشوند.

ماریون و تام بازنشسته در شهر ساحلی Peacehaven زندگی می کنند. ماریون پس از اطلاع از اینکه دوست سابق آنها در دهه های گذشته، پاتریک، دچار سکته مغزی ناتوان کننده شده است، موافقت می کند که او را به خانه آنها ببرد و از او مراقبت کند. تام از ماریون به خاطر اجازه دادن به او برای بازگشت به زندگی آنها ناراحت است و حاضر نیست وجود پاتریک را در خانه بپذیرد. در حالی که وسایل پاتریک را مرتب می‌کرد، با دفتر خاطرات او در اواخر دهه 1950 روبرو می‌شود که به رابطه گذشته او با تام منعکس می‌شود و همانند زلزله ای مهیب بر سر او آوار میشود.

داستان درباره فاتح، مرد جوانی که در ازمیر زندگی می کند، و اجه، یک وکیل جاه طلب اهل استانبول است که بر اثر اتفاقاتی بصورت ناخواسته بایکدیگر رو به رو میشوند.

در خلاصه داستان فیلم "کما" محصول 1382 آمده است که؛ جوانی فارغ التحصیل دکترا و فرزند ثروتمندی استثمارگر دین در آستانه ترک ایران به مقصد آمریکا با حوادث و حوادثی مواجه می شود که مانع تربیت او از سایر طبقات جامعه ایران می شود.

زوج جوانی پس از اخراج ناعادلانه از دانشگاه، نزد والدینی که مخالف وصلت آنها هستند، به خانه بازمی گردند. پس از دستگیری مرد جوان و فرار از زندان، آن دو تصمیم به فرار می گیرند. همانطور که آنها برنامه ریزی می کنند و با فرار خود به جلو حرکت می کنند، پلیس در هر مرحله آنها را شکار می کند. آیا با وجود این دو نادان به میزان مشکلی که در آن به سر می برند، آیا هرگز موفق خواهند شد عاقبت بخیر خود را بدست آورند؟

در این کمدی، بهروز مکر نقشه ای برای ازدواج با سیمای ثروتمند برای ثروتمند شدن می ریزد. با این حال، او نمی داند که پدر سیما از انگیزه های شرم آور او آگاه شده است و از یکی از دوستانش کمک می گیرد. این فیلم خوش‌فکر که درس اخلاق است، درام خنده‌دار را با درام تلخ و شیرین ترکیب می‌کند.

زن جوانی که سال هاست در آمریکا زندگی می کند و پس از ازدواج با مردی تصمیم می گیرد با همسر جدیدش به ایران سفر کند. او با ورود به ایران متوجه می شود که شوهرش همسر و فرزندان دیگری در ایران دارد. او که از این موضوع ناراحت است، سوار تاکسی می شود و راننده که نمی تواند از او حرفی بزند، فکر می کند او یک خارجی است.

داستان مردی رها شده بر سر دوراهی است که سعی می کند در روزهای غلبه بر نامردی صادق بماند و از میان چندین زن محیط خود مناسب ترین فرد را برای زندگی انتخاب کند.

خسرو مردی ثروتمند است که هنوز ازدواج نکرده است، زیرا او از زنان متنفر است. اما وقتی دوستش سهیلا را برای بازی در نقشی ساختگی می آورد، این بار عاشق می شود.